اهداف باید تکامل پذیر باشند

بزرگی انسان، به هدفی است که در سر دارد. نگاهتان را بر روی هدف متمرکز کنید ، نه بقیه چیزهایی که موجب هراس شما می شود.

دانشجویان گرامی آیا اهدافی برای خود تعیین می کنید یا دست کم یک تصمیم جدی در سال می گیرید،

یا از این کارها طفره می روید چون هیچ وقت کاری را به انجام نمی رسانید؟

یا شاید هدف‌های اشتباه تعیین می‌کنید و به رویکرد نادرستی می‌رسید.

یکی از موانع بسیار مهم موفقیت و کامیابی ، ناتوانی افراد در تدوین اهداف می باشد .

 

آنهایی که رویایی در ذهن و هدفی بر روی کاغذ نداشته باشند مقصدشان ناکجا آباد خواهد بود .

هدفگذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است ، هدفها هستند که مقصد و مسیر زندگی فردی را روشن می کنند.هدف گذاری به مثابه ترسیم جاده ای برای آینده است . تلاشی ارزشمند است که معطوف به هدف باشد، تلاش بی هدف پرتاب تیر در تاریکی است.

 

هدف آن چیزی است که فکر را مشغول کند که اگر به آن نرسیدی حتی فکرش هم شما را اذیت کند و شما را بسوزاند. هدف آن شخصی دارد که برای رسیدن به هدفش عطش دارد. مثل رودخانه ای هستند که شیب زیادی دارد و هیچ چیز حتی سنگ های بزرگ وسط رودخانه هم مانع حرکتشان نمی شود. باید آنقدر با اهدافمان درگیر شویم که حتی لحظه ای هم نتوانیم از آن جدا شویم.

ابتدا بیائیم معنای لغوی هدف را مرور کنیم.

 

در فرهنگ لغت مقابل کلمه هدف این طور آمده: «مجموعه ای از دانایی ها و توانایی هایی که آینده شخص را تضمین می کند.»

 

هدف سوخت و انرژی است: چیزی است که جهت و مسیر ما را نشان می دهد.

 

شما یک هواپیما را در نظر بگیرید که قبل از پرواز مسیر و جهت پرواز را به آن ندهند این هواپیما درست است انگیزه و انرژی دارد اما چون مسیر و جهت مشخصی ندارد پس از مدتی سرگردانی سقوط می کند. یا ماشینی را در نظر بگیرید که در آن بنزین یعنی سوخت و انرژی ندارد برای شما حتی ۱ سانت هم حرکت نخواهد کرد.

کسی که هدف ندارد دقیقا مثل ماشینی است که بنزین ندارد، یا رانندگی در جاده ای مه آلود که یا نمی تواند حرکت کند یا با حرکت به دره می افتد. هدف مثل سکان یک کشتی است، کشتی به این بزرگی درست است سوخت دارد; انرژی دارد و حرکت می تواند بکند ولی این سکان کشتی است که با چرخش خود مسیر و جهت کشتی را مشخص می کند و کشتی را به مقصد می رساند

 

 

 

 

 

طبق آمار «دانشگاه ییل آمریکا» با توجه به تحقیقات به عمل آمده به این نتیجه رسیدند که تنها و تنها ۳درصد از مردم دنیا هدفمندند. ۱۰درصد از مردم چیزهایی در ذهنشان هست ولی باور ندارند. ۸۷ درصد بقیه اصلا هدفی ندارند حتی رویا و آرزویی ندارند و سختی هدفمند شدن وارد شدن به این ۳ درصد است.

 

 

  • افراد ۲ دسته اند:

۱) افرادی که نمی دانند که چه می خواهند

۲) افرادی که می دانند چه می خواهند ولی کاری نمی کنند.

و این دسته دوم از همه بدترند.

آنچه که ما باید به عنوان هدف خود در زندگی در نظر بگیریم باید عاشق آن باشیم; هوس وسرگرمی نباشد; چرا که اگرعاشق نباشیم با اولین ناملا یمات زندگی هدف را فراموش کرده و میدان را خالی می کنیم:

شخصی را در نظر بگیرید که در یک بیابان خشک و بی آب و علف گم شده و از فرط تشنگی حتی نای راه رفتن هم ندارد که ناگهان از دور برکه آبی را می بیند. شروع می کند به دویدن. دیگر هیچ چیز مانع حرکتش نمی شود. آنقدر می دود و می دود تا به آب (هدف) می رسد وقتی که سیراب شد و به خود آمد می بیند که دست ها و پاهایش خونین و زخمی است; خارهای بیابان پاهای او را مجروح کرده، در صورتی که او اصلا متوجه نشده چرا چون فقط و فقط به هدفش که آب بوده فکر می کرده، موانع و زخم خارها را متوجه نمی شده.

ما باید این گونه باشیم که سختی ها و مشکلا ت روزگار، حرف مردم، باعث نشود که میدان را خالی کنیم.

 

 

  • چرا یک عده از اهدافشان می ترسند؟ چرا یک عده وارد این ۳ درصد نمی شوند؟

 

 

 

۱) بزرگترین دلیل ترس است:

 

اگر من به هدفم نرسم چی؟ اگر با بیان اهدافم دیگران مرا مسخره کنند چی؟

اولین عامل موفقیت در رسیدن به هدف قطع ترس است.

۲)تصویرسازی:

 

تصویرسازی هدف خیلی مهم است. در واقع با تصویرسازی هدف ملموس و قابل دسترس می شود. در ایران فرهنگ تصویرسازی در خانواده ها جا نیفتاده است. در خارج بالا خص اروپا: اگر بچه ای آرزویی بکند پدر و مادر او را مسخره نمی کنند. بلکه در تصویرسازی اهداف به او کمک می کنند فرض کنیم بچه ای می گوید من فلا ن ماشین آخرین سیستم را می خواهم پدر و مادر میآیند تمام اتاق خواب او را پر از پوسترهای ماشین مورد علا قه اش می کنند، بچه وقتی که می خوابد با نگاه کردن به این پوسترها می فهمد که هدفش آنچنان هم دور نیست; و می تواند در آینده ای نه چندان دور به آن برسد. یا بچه ای که آرزو دارد دکتر شود پدر و مادر وسایل و اسباب بازی های پزشکی را جلو او می گذارند و در واقع هدف را برای او ملموس می کنند.

۳) باور: نمی توانند تصور کنند که می توانند روزی به هدفشان برسند.

 

 

 

 

اما چیز دیگری که به ما در رسیدن به اهداف کمک می کند قضیه نوشتن اهداف و براساس آن برنامه ریزی و مدیریت زمان برای رسیدن به اهداف است که ما را در رسیدن به اهداف ۱۰۰ درصد کمک می کند به چه شکل اهداف خود را بنویسیم و چرا؟ چون در نوشتن قدرت خاصی وجود دارد خداوند هم در قرآن به قلم قسم می خورد چون در قلم و نوشتن معجزه خاصی وجود دارد که امروزه به اثبات رسیده،

 

با نوشتن اهداف و نگاه کردن به آن انگیزه و انرژی می گیریم; قدرت تمرکز و برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف پیدا می کنیم از همه مهمتر تا زمانی که هدف فقط در ذهن باشد در حد یک آرزو و رویا باقی می ماند در صورتی که با نوشتن قابل لمس تر و در دسترس احساس می شود

 

 

 

حال به چه شکل اهداف خود را بنویسیم.

اهداف خود را به ۲ دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم می کنیم:

 

«آنچه را که در همین چند ماه اخیر و یک سال دیگر می خواهم به دست آورم و آنچه را که برای آینده خود  می خواهم.»

اهدافی که می نویسیم ۵۰ درصد محتاطانه، ۵۰ درصد رویاپردازانه، حد وسط باشد نه زیاد رویاپردازانه که بعید باشد به آن برسم و نه زیاد محتاطانه که احتمال رسیدن به آن در امروز هم برایم امکان پذیر باشد.

به خاطرداشته باشيد كه هدف گذاري بسيار مهم است ، زندگي كنوني شما مرهون هدفهايي است كه قبلا بصورت آگاهانه يا ناآگاهانه انتخاب كرده ايد و آينده شما بستگي به هدفهايي دارد كه هم اكنون انتخاب مي كنيد.

شما می‌توانید تمام اهداف موجود در دنیا را انتخاب کنید اما چنانچه اعتقاد نداشته باشید که سزاوار تمام آن‌ها هستید به هیچ عنوان به هدف خود نخواهید رسید…

فرایند هدف گذاری

 

 

اهداف‌ بستگی به جواب سه سئوال ذیل دارد :

 

در حال حاضر ،کجا هستیم ؟

 

به کجا می خواهیم برویم ؟

 

برای رسیدن به هدف چه باید بکنیم؟

 

 

 

 

 

تعیین اهداف کافی نیستند.

 

 

ما باید اعتقاد داشته باشیم؛ باید یک قصد مشخص (یک دلیل دقیق و محکم برای چرایی انجام یک کار) داشته باشیم؛ ما باید بینش و سرسختی داشته باشیم که بر شرایط فائق می‌آیند و باید آن‌قدر پشتکار به خرج دهیم که هدف مورد نظر محقق شود و به کمتر از آن هم راضی نشویم.

اما معمولاً روایتی درونی داریم که از میل درونی‌مان قوی‌تر است.

 

قدرت این روایت (به هر اندازه که واقعی باشد) به اندازه‌ای است که ما را از رسیدن به هدفمان بازمی‌دارد. و وقتی این اتفاق می‌افتد روایت محدود شدن (این کار از عهده من خارج است) را زمزمه می‌کنیم که خود، روایت قبلی را نیز تقویت می‌کند.

 

و هنگامی‌که ما بدون نگریستن به دلیل اعتقادمان مبنی بر غیرممکن بودن اهداف، آن‌ها را بر می‌گزینیم، در حال تعیین هدف نخواهیم بود؛ بلکه در بهترین حالت در حال آرزو کردن خواهیم بود.

تعیین هدف با گفتن روایتی تازه درباره آنچه درباره شما ممکن است و چرا ممکن است، و اینکه چرا شیوه کنونی زندگی‌تان دیگر مناسب شما نیست، آغاز می‌گردد.

 

 

 

برقراری رابطه عاطفی با قصد شما برای رسیدن به هدفتان همان انرژی مورد نیاز برای شکستن مقاومت درونی‌تان است. و مانند هر چیز دیگر در زندگی، هرچه بیشتر انجامش دهید، خبره‌تر می‌شوید.

و البته برای انجام این کار نه تنها باید یک روایت تازه زمزمه کنید، بلکه باید خودتان را در جمع افرادی که از این روایت پشتیبانی می‌کنند قرار دهید. ما در زندگی توسط افراد بسیاری به حاشیه رانده می‌شویم، افرادی که رویاهایمان را نابود می‌کنند؛ اما در حقیقت، خودمان با پذیرفتن نظرات و ارزیابی‌های آن‌ها درباره شرایط، به جای بررسی شخصی درباره آنچه بیش‌ترین اهمیت را دارد و سپس تأیید خودمان، رویاهایمان را نابود می‌کنیم.

خوب، شما دوست دارید چه اهدافی در زندگی تعیین کنید؟ منظورم اهداف بزرگ است! روایات درونی و محدودکننده شما چه میگویند؟ چه افرادی در اطرافتان میگویند هدف شما شدنی نیست؟ روایت تازه شما چیست و برای تقویت آن و تحقق رویاهایتان باید چه کسانی را در اطراف خود داشته باشید؟

مانند همیشه، کار واقعی با نظرات سازنده شما آغاز می‌شود. با گفتگو با دیگران می‌توانید از تجربیات آنان آگاه شوید و آنان را نیز از تجارب خویش بهره‌مند سازید. پس همین الآن به گفتگو بپیوندید.

 

 

 

 

 

ويژگي هاي هدف گذاري خوب

 

 

هدف بايد روشن، واضح و مشخص باشد.

 

هدف بايد واقع بينانه باشد.

 

هدف بايد مكتوب، مدون و روي كاغذآورده شود.

 

هدف بايد در قالب يك جمله مثبت بيان شود.

 

هدف بايد تهييج كننده باشد.

 

هدف بايد كمي و قابل اندازه گيري باشد.

 

هدف بايد مقيد به زمان باشد.

 

هدف بايد قابليت اجرا و دست يافتني باشد.

 

 

هدف بايد انعطاف پذير باشند.

 

 

محاسن و مزاياي هدف گذاري :

 

هدف گذاري؛امكان اندازه گيري پيشرفت و بهبود را فراهم مي نمايد.

 

هدف گذاري؛انگيزه و روحيه تلاش را بهبود مي بخشد.

 

هدف گذاري؛ باعث ايجاد هماهنگي و وحدت مي گردد.

 

هدف گذاري؛ شرط لازم برنامه ريزي است ، برنامه بدون هدف بي معني است .

 

هدف گذاري ؛باعث تمركز بر فعاليت ها مي شود.

 

هدف گذاري؛ امكان تدوين شاخصها و معيارها و ارزيابي عملكرد را فراهم مي نمايد .

 

هدف گذاري؛ امكان مقايسه نتايج و پيامدها را فراهم مي كند.

 

هدف گذاري؛ انحراف در عملكرد ها و برنامه ها را مشخص مي كند.

 

هدف گذاري؛ فعاليتهاي زايد را شناسايي و مشخص مي كند.

 

هدف گذاري ؛احتمال موفقيت را بيشتر مي كند.

 

هدف گذاري؛ باعث افزايش اعتماد به نفس مي شود.

 

هدف گذاري؛ باعث رشد و تعالي مي گردد.

 

رابطه بين هدف و انگيزه

رفتار آدمي تحت تاثير اهداف و انگيزه ها هستند . اهداف و انگيزه به عنوان نيازهاي بيروني و دروني به همديگر اثر متقابل داشته و رفتار آدمي را مشخص ميكند . اهداف بلند و والا  انگيزة بيشتر و اهداف پايين تر و پست تر انگيزه كمتري را ايجاد مي نمايند.

 

همچنين افراد با انگيزه ، اهداف بلندتر و والاتري را انتخاب نموده ولي افراد بي انگيزه اهداف پايين و پست تري را انتخاب مي نمايند.

 

هدف گذاري والاتر به افراد با انگيزه نياز دارد .

 

 

با توجه به مطالب مطرح شده با ضرورت ، محاسن، ويژگيها و فرآيند هدف گذاري آشنا شديد براي افزايش مهارت هدف گذاري به نكات ذيل توجه نمائيد.

 

– مهارت لازم براي هدفگذاري را در خود تقويت نمائيد.

 

– ليست كليه هدفهايي كه بايد به آنها برسيد را تهيه نمائيد.

 

– با توجه به اينكه تحقق اهداف به صورت همزمان ميسر نيست اهداف ليست شده را براساس اهميت و ضرورت اولويت بندي نماييد.

 

– اولويت هاي مشخص شده را رعايت نمائيد يعني ابتدا ازهدفي شروع كنيد كه اولويتش از همه بيشتر است .

 

– اهداف را حتما بر روي كاغذ مكتوب نمائيد .

 

انگيزه هاي لازم براي تحقق اهداف را فراهم كنيد.

 

– در صورت بزرگ بودن اهداف آنهارا به اهداف كوچكتر تقسيم كنيد.

 

– ليستي از اقدامات قابل انجام براي تحقق هر يك از اهدافتان را تهيه و تنظيم نمائيد.

 

– هفته خود را با ليست كردن كارها و امور اساسي آغاز كنيد. ( استفاده از فرم تعيين اهداف هفتگي )

 

– هر روز صبح شش مورد از مهمترين كارهايي كه بايد در طول روز به انجام برسانيد را براساس اولويت مشخص كنيد. ( استفاده از فرم تعيين اهداف روزانه )

 

 

اهداف بايد تکامل پذير باشند

 

 

 

هدف بر طبق کتاب هدف برايان تريسي بايد اين شش تا خصوصيت رو داشته باشه :

۱-     چيزي باشه که شخصا اون رو بخوايم و ميل رسيدن بهش به قدري باشه که فکر رسيدن بهش شادمون کنه

۲-     روشن و مشخص باشه و اگه به يه بچه بگي قشنگ بفهمه !

۳-     قابل اندازه گيري باشه ( مثلا تا فلان تاريخ در آمدم ۱۰۰,۰۰۰دلار باشه )

۴-     باورکردني باشه . نمي شه اين قدر بزرگ يا اون قدر مسخره باشه که عملا دستيابي بهش غير ممکن باشه

۵-     بايد شانس دستيابي بهش ۵۰ – ۵۰ باشه!

۶-     با ساير اهداف هم خوني داشته باشه . مثلا نمي شه موقعيت مالي عالي بخواين و هر روز هوار ساعت توي اينترنت ول بگردين!

منابع “اهداف باید تکامل پذیر باشند”

۱-http://jalilkhani.blogfa.com

۲- http://banogol.com/

۳- کتاب هدف از برایان تریسی

 

 

 

همچنین ببینید

کلاس کنکور دکترای بیوشیمی

کلاس کنکور دکترای بیوشیمی در موسسه فراز با اساتید زیر هست : درس زبان انگلیسی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *