دانشجویان گرامی خیلی مواقع برای تغییردنیای درونتان باید فکرتان را تغییر دهید.اگر عادت کنید که طرزفکرتان راتصحیح کنید، مابقیچیزهاخودبه خود درجای درست قرار خواهند گرفت
تغییر در طرز فکرتان اندیشه های نو به شما می دهد و آن گا ه خوا هید دیدکه دنیای جدیدی را که ساخته اید چقدر بیشتر دوست دارید.
پس یادمان نرود نگرش ما به زندگی یعنی همه چیز.
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید:
اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند.
خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.
اگر در زندگي افراد موفق مطالعه كرده باشيد متوجه مي شويد كه اكثريت آنها بيشتر با شكست مواجه شده اند تا با موفقيت. ولي آنها يك تفاوت اساسي دارند و آن پافشاري در رسيدن به هدف است. هر بار كه فرد موفق به مانعي برخورد مي كند يا شكست مي خورد دوباره باز مي گردد و باقدرت بيشتر ادامه مي دهد. و در نهايت به آن موفقيت بزرگ مي رسد. بله در پشت هر موفقيت بزرگ شكستهاي كوچك و بزرگي وجود دارند كه آن فرد اگر در راه خود ثابت قدم نبود و بعد از هر كدام از آن ناكامي ها متوقف مي شد اكنون صاحب چنين موفقيتي نبود.
همیشه تلاش کرده ای و همیشه شکست خورده ای،
طوری نیست ،دوباره تلاش کن تا شکست بخوری ،
اما تلاش کن که شکست بهتری باشد.
(ساموئل بکت )
نگرش ما به زندگي يعني همه چيز
براي دست يافتن به قانون جاذبه در زندگي—يعني جذب کردن بيشتر چيزهايي که در زندگي مي خواهيم به سمت خود، و تبديل منفي ها به مثبت—بايد طرز تفکرمان را تغيير دهيم و يک نگرش جديد به زندگي پيدا کنيم
وقتي از زاويه اي متفاوت به دنيا و آدم ها درون آن نگاه مي کنيد، آن را متفاوت خواهيد ديد و متفاوت درمورد آن فکر خواهيد کرد. تغيير ديدگاه، تغيير زاويه ديدي که با آن به خودتان و دنيايتان نگاه مي کنيد، در چيزهايي که مي بينيد و واکنشي که به آنها مي دهيد، تاثیر می گذارد.
- يک مسير جديد انتخاب کنيد
به دنبال يک راه جديد براي رسيدن به مقصدتان باشيد. براي رفتن سر کار چه پياده از پارک رد مي شويد يا با اتوبوس مي رويد، سعي کنيد يک مسير جديد براي خود انتخاب کنيد که به شما ايده ها و بينش تازه اي نسبت به محيط تان بدهد.
- نقش ديگران را بازي کنيد
براي لحظه اي هم که شده افکار و نظرات خود را کنار بگذاريد و با چشمان يک نفر ديگر به يک موقعيت يکسان نگاه کنيد. سعي کنيد همان چيزي که آنها مي بينند و حس مي کنند را ببينيد و حس کنيد. مهم نيست که در حال دعوا کردن، نگاه کردن به يک مشکل يا سوال باشيد، از ديدگاه يک فرد ديگر مطمئناً به درک بيشتري دست خواهيد يافت.
- افکار و قضاوت هاي غيردوستانه و باورهاي محدود کننده خود را بشناسيد
“من خيلي چاقم”، “من نمي تونم…”، “اون خيلي خوشگله و من اصلاً به نظرش نميام”، “اون دمدمي مزاجه”، و …—اين الگوهاي فکري منفي را تغيير داده و به مثبت تبديل کنيد: “من هر روز و هر روز خوشگلتر ميشم.”، “من مي تونم…خواستن توانستن است”، “اون خيلي دوست داشتني است، دلم مي خواد باهاش آشنا بشم”، “آدم جالبي به نظر مي رسه” و … شگفت انگيز است که چطور تغيير افکار منفي به مثبت باعث مي شود مثبت هاي بيشتري را در زندگي به سمت خود جذب کنيد.
- چيزهاي کهنه را از بين ببريد
با يک خانه تکاني درست و حسابي منزل، جا براي انرژي و ايده هاي جديد باز کنيد. خانه تکاني فضاهاي فيزيکي به ما کمک مي کند خانه تکاني فکر و دلمان را هم شروع کنيم. درست همانطور که گاهي خودمان را زير اشياء کهنه و قديمي که ديگر هيچ نيازي به آنها نداريم دفن مي کنيم، ممکن است روحمان را هم زير افکار و احساسات کهنه و به درد نخور دفن کنيم.
- برنامه روزانه زندگيتان را تغيير دهيد
اولويت هايتان را ارزيابي کنيد، ببينيد چه چيزهاي بيشترين اهميت را در زندگيتان دارند، و بعد برنامه روزانه تان را براي تمرکز بيشتر روي اولويت هايتان تغيير دهيد. دانستن اولويت هاي زندگيتان به شما کمک مي کند طرز تفکرتان نسبت به استفاده از منابعتان، مثل زمان، تغيير کند.
- به زبانتان دقت کنيد
کلماتي که استفاده مي کنيد، نحوه بيان افکار و احساساتتان را تغيير دهيد و آنوقت خواهيد ديد که انرژي پيرامونتان تغيير مي کند. اگر من از يک جمله منفي مثل “تو نميتوني اينکار را انجام بدي چون خطر داره” استفاده کنم، اين احتمال وجود دارد که فرد با من لج کرده و براي ثابت کردن بي خطر بودن آن کار به من، به انجام آن مبادرت ورزد. اما اگر به جاي آن جمله از جمله “چطوري مي خواهي خطرات اينکار را از بين ببري چون يک کم خطرناک به نظر مياد” استفاده کنم، فرد خيلي بيشتر در مورد آن فکر خواهد کرد و بيفکرانه آن را انجام نمي دهد. زبان ابزار بسيار نيرومندي در تغيير نحوه فکر کردن ما و همچنين واکنش ديگران به ماست.
- انتخاب کنيد که شاد باشيد
خودتان منبع شادي خودتان باشيد و از ديگرن انتظار نداشته باشيد که خوشحالتان کنند. افراد شاد و خوشبخت افراد شاد و موقعيت هاي شاد بيشتري را به سمت خود جذب مي کنند. براي اينکه هر لحظه در زندگي شاد باشيد بايد به چيزهاي مثبت و خوب زندگي و کارتان تمرکز کنيد و منفي هاي آن را کنار بگذاريد. براي بو کردن گلها وقت بگذاريد و اجازه ندهيد که نااميديها در شما رخنه کند و انرژي شما را از بين ببرد.
- مرتب دعا و مناجات کنيد
با عبادت و مناجات از خداي خود تشکر و قدرداني کنيد و خواسته هاي خود را از او طلب کنيد. با تعمق به افکار و ايده هاي جديد دست پيدا کنيد. عبادت و انديشه کردن از مهمترين مسائل زندگي هستند چون ما را به خدا و به روحمان پيوند مي دهند. و از طريق اين ارتباطات مي توانيد به افکار بازتر و تازه تر دست پيدا کنيم.
- ساده کنيد
به دنبال واضح و ساده کردن همه چيز باشيد. افراد خيلي باهوش وقتی آشفته می شوند، نمی گويند که نمي دانند براي فلان مسئله سخت و پيچيده اي که در زندگياشان اتفاق افتاده، چطور تصميم بگيرند و چه بکنند. اولين کاري که می کنند اين است که اول ببيند کداميک از مسائل واقعاً به اين قضيه مربوط است، و بعد همه چيز را خيلي “ساده” براي خودتوضيح می دهند. طي چند دقيقه خودشان مي بينند که خيلي چيزها که به نظرشان به اين قضيه مربوط بود اصلاً هيچ ارتباطي ندارد و کاملاً بي ربط است و مي توانند راحت آنها را حذف کنند. آنوقت است که مي توانند خيلي راحت تر تصميم بگيرند. ساده کردن، چه در طريقه زندگي کردنمان باشد چه در نحوه آناليز کردن يک مشکل، ديدگاه ما را تغيير مي دهد و همه چيز را روشن تر مي کند.
- لبخند بزنيد
لبخند زدن تاثير فيزيکي بر مغز دارد و البته بر نحوه فکر کردن ما. “لبخند بزنید، لبخند بزنید و لبخند بزنید، چه الان حس آن را داشته باشي يا نداشته باشي”. بعد درمورد تاثيرات فيزيکي لبخند زدن فکر کنید و اينکه چطور روحيه ر ا تقويت مي کند و هورمون هاي شادي بخش در بدن توليد مي کند و همه اينها ديدگاه ما را درمورد مشکلمان تغيير مي دهد. هميشه لبخند بزنید، موقع شستن ظرفها، تايپ کردن پشت کامپيوتر، صحبت کردن با دوستان، و …. و واقعاً موثر است. مشکلات خانوادگي خودشان رفته رفته حل می شوند. لبخند زدن موقع حرف زدن پشت تلفن به فرد آنطرف خط منتقل مي شود، لبخند زدن حين کار باعث مي شود لذت بيشتري از انجام آن کار ببريد و همه اين ها در ديدگاه شما نسبت به خودتان و دنياي اطرافتان تغيير ايجاد ميکند.
براي ايجاد تغير در نحوه فکر کردنمان، بايد به خودمان و دنياي اطرافمان از يک زاويه ديگر نگاه کنيم و ديدگاهمان را تغيير دهيم. به جاي اينکه در پاسخ به يک سوال همان مسير قديمي را براي رسيدن به نتيجه انتخاب کنيد، از يک زاويه جديد به آن سوال نگاه کنيد و از يک راه ديگر به نتيجه برسيد. اينها راه هاي خوبي براي کمک به تغيير ديدگاهتان در زندگي بود. هر بار که يک راه تازه را براي رسيدن سر کار انتخاب مي کنيد، به مغزتان هم آموزش مي دهيد که يک راه جديد براي حل يک مشکل انتخاب کند. و وقتي فکرتان را تغيير داديد، دنيايتان تغيير خواهد کرد.
موفقترین افراد دنیا یک خصوصیت مشترک دارند: طرز فکرشان با دیگران فرق دارد.
فکر کردن یک نظم است. اگر میخواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید.
میتوانید برای برنامهریزی فکر کردنتان وقت بگذارید مثلاً هر دو هفته یکبار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.
ببینید انرژیتان را باید کجا متمرکز کنید، و بعد از قانون ۲۰/۸۰ استفاده کنید.
۸۰ درصد از انرژیتان را به ۲۰ درصد از مهمترین فعالیتهایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمیتوانید در آنِ واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به ۴۰% برساند.
افراد موفق خود را در معرض ایده ها و آدمهای مختلف قرار میدهند.
آنها سعی میکنند بیشتر وقتشان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش میکشند.
ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر.
ایدهها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.
افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی که به ذهنتان میرسد را انجام ندهید.
آخرین باری که ساعت ۲ صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه میرسید، را به خاطر دارید؟
افکار تازمانیکه ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.
افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفکری میکنند.
فکر کردن با دیگران نتایج بهتری در بر خواهد داشت. مثل این میماند که به خودتان یک راه میانبر بدهید.
تفکر عامه پسند را رد کنید (که معمولاً یعنی اصلاً فکر نکردهاید).
خیلی از آدمها وارد عمل میشوند با امید اینکه به فکر بقیه خوب برسد.
برای اینکه از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی کردن کنار بیایید. همچنین به خاطر داشته باشید که همین الان آدمهای دیگری هستند که سعی دارند برای خودشان فکر کنند و آنها هستند که موفقاند.
بهترین متفکران از قبل برنامه میریزند، درحالیکه برای افکار ناگهانی نیز جا میگذارند.وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین میآید. داشتن افکار مبهم از اینکه کجا هستید و دوست دارید چه کاری انجام دهید، شما را به هیچ کجا نمیرساند.
کلید استراتژیک بودن:
- موضوع را خرد کنید.
- بپرسید چرا این مشکل باید حل شود.
- موارد کلیدی را مشخص کنید.
- منابعتان را مرور کنید.
- افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید.
هنری فورد میگوید، “هیچ چیز سخت نیست اگر آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید.”
برای متفاوت فکر کردن، باید کارهای مختلفی انجام دهید.
راه های جدیدی برای انجام کارتان پیدا کنید، با آدمهای جدید آشنا شوید، حتی کتابهایی را بخوانید که فکر میکنید خستهکننده هستند. رمز کار این است که با ایدهها و سبکهای زندگی جدید آشنا شوید.
برای تقدیر از ایدههای دیگران، باید به ایدههای دیگر احترام بگذارید.
نمیتوانید فکر کنید که همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.
برای هر روزتان و زمانهایی که افراد دیگر را ملاقات میکنید، برنامه و موضوع داشته باشید.
بیشتر آدمها فقط برای روزشان برنامهریزی میکنند. متفکران برای برنامهریزی هفته، ماه و اهداف بلندمدتشان وقت میگذارند و بعد آن را دنبال میکنند.
همچنین بدون موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، مهمانیها و قرارهای ملاقات نمیشوند. قبل از اینکه وارد چنین موقعیتهایی شوند، تصمیم میگیرند که از آدمها یاد بگیرند.
تفکر انعکاسی در مهارتهای تصمیمگیریتان به شما رویکرد و اعتمادبهنفس میدهد.
اگر تفکر انعکاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه که فکر میکنید شما را عقب میکشد.
بر حرفهای منفی که با خودتان میزنید غلبه کنید. برندهها با عباراتی مثل “من میتوانم” حرف میزنند.
افراد باهوش محدودیتها را نمیبینند. آنها امکانات را میبینند.
سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال میگوید
، “هیچ چیز شرمآورتر از این نیست که ببینید کسی کاری را انجام میدهد که شما میگفتید غیرممکن است.”
افراد خلاق خود را وقف ایدهها میکنند.
آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمیترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست میکنند.
داشتن رویکرد واقعبینی به شما این امکان را میدهد آنقدر به یک مشکل نزدیک شوید که بتوانید آن را بشکافید. روبهرو شدن با عواقب احتمالی هم به شما کمک میکند کارامدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر میدهد.
برای اینکه متفکری واقعبینتر باشید، باید:
- از واقعیت تقدیر کنید.
- کارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید.
- نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید.
- بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید.
- تفکرتان را با منابعتان همتراز کنید.
خیلی مهم است که آخر روز به یاد بیاورید که میتوانید طرزفکرتان را عوض کنید.
اینکه یاد بگیرید چطور در فکر کردن استاد شوید باعث میشود تفکری پربازده داشته باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد کنید طوریکه به عادت همیشگیتان تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد.
افراد باهوش تصمیمات خوب میگیرند.
اغلب نتایج منفی نصیب افراد بدبین میشود.
از طرف دیگر، برای مردم مثبتاندیش، اتفاقات خوب پیدرپی رخ میدهد.
این درست مانند زمانی است که یک اتومبیل قرمز میخرید و پس از آن همه اتومبیلهای قرمز اطراف خود را میبینید.
دیدن اتومبیلهای قرمز برای شما معنیدار میشود.
شما به اتومبیل زیبا و جدید خود افتخار میکنید و بسیار هیجانزده هستید،
درنتیجه زیاد به آن فکر میکنید. وقتی اتومبیل قرمز نقطه اصلی تمرکز شما باشد، اتومبیلهای قرمز همهجا در اطرافتان ظاهر میشوند.
پیام این است که «بر هر چیزی تمرکز کنید، مقدار بیشتری از آنرا بهدست میآورید»
اگر موضوعات خوشایند را تجسم کنید، اتفاق خواهند افتاد
البته همین موضوع درمورد موارد ناخوشایند نیز صدق میکند
بازیکن گلفی که مدام نگران پرتاب توپ به درون دریاچه است، همیشه آنرا به درون آب میاندازد
اگر نگرش شما مسیرتان را مشخص کند، پس خوب است که افکار خود را به مسیر مثبتی هدایت کنید